خداوندا تو میدانی
چقدر سخت است تنهایی
چه زجری میکشد آن کس
که مانده دور ز رسوایی
خداوندا تو میدانی
که انسان بودن و ماندن
در این سیاره ی خاکی
بسی سخت و نفس گیر است
چه زجری میکشد آن کس
که انسان است و با احساس درگیر است
خداوندا تو میدانی
مرا این درد تنهایی
اسیر و در بدر کرده
به گردابی فرو برده
مرا غم ، تاج سر کرده
بگو با من چرا یارب
گهی شادم چونان باران
پر از احساس آرامش
گهی در گیر بی مهری
ندارم خواب و آسایش
خداوندا تو میدانی
گهی سبزم چو برگ گل
زمانی زرد و پزمرده
خدا این زجر تنهایی
ز من تاب و توان برده
مریم پژومان
نظرات شما عزیزان:
|